دل بریدن از منی آزرده خیلی ساده بود

ترک من با هر دلیل و بی دلیلی ساده بود

عشق بازی عاقبت تنهایی ام را بار داد

آنکه را من یار می گفتم محیلی ساده بود

کاش جای حضرت فرعون موسا مرده بود

در شناخت این و آن دریای نیلی ساده بود

چون سیاوش از کویر شعله می باید گذشت

با گلستان خدایان هر خلیلی ساده بود

دشمنان هوشیار و دوستان چند رنگ

آن یکی با افتخار و این بخیلی ساده بود

در مداحی با غزل استاد گشتن نارواست

مدح شاه و رهبران بر هر ذلیلی ساده بود

اعتراض شاعران خوب بر صد ها ستم

یک مسیر خیلی خوب و یک سبیلی ساده بود

بر چریک جنگل خورشید آنجا گور نیست

چون که جایش در زمین هم مستطیلی ساده بود

توئیت

دیدگاه

دیدگاه شما چیست؟

تصویر زیر تبلیغاتی است

تصویر زیر تبلیغاتی است

تصویر زیر تبلیغاتی است

تصویر زیر تبلیغاتی است