شکل گیری،اهداف، نقش جیوپولوتیک و نفوذ اقتصادی بریکس در سیاست های جهانی
نای نیوز:
ظهور BRICS، مخفف برازیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی، چشم انداز سیاسی جهانی را به طور قابل توجهی تغییر داده است. این اقتصاد های نوظهور نه تنها پویایی اقتصادی را تغییر شکل داده است بلکه نقش مهمی در روابط بین المللی نیز بازی کرده است.
بریکس در سال 2001 به عنوان پاسخی بر نفوذ فزاینده کشورهای غربی در نهادهای اقتصادی جهانی ایجاد شد. کشورهای عضو در تلاش ایجاد یک بستر برای گفتگو و همکاری، ترویج منافع خود و پرورش یک جهان چند قطبی بودند. اهداف بریکس شامل تقویت همکاری های اقتصادی، تقویت روابط سیاسی، و رسیدگی به چالش های جهانی به صورت جمعی است. با جمع آوری منابع و تخصص خود، بریکس هدف دارد تا صدای خود را در انجمن های بین المللی تقویت کند و تسلط ساختارهای سنتی قدرت را به چالش بکشد، تاریخ بریکس ریشه در قدرت رو به رشد اقتصادی این کشورها و تمایل آنها برای داشتن صدای بیشتر در نظام اقتصادی جهانی دارد. کشورهای بریکس منافع مشابهی در ترویج یک جهان چند قطبی تر، افزایش همکاری اقتصادی و رسیدگی به چالش های جهانی مانند فقر، تروریزم و تغییر اقلیم دارند.
اهداف بریکس مشخصا قرار ذیل است:
1. ترویج همکاری های اقتصادی و مالی: هدف کشورهای بریکس ترویج همکاری های اقتصادی و مالی بین خود و با سایر کشورهای در حال توسعه است. آنها در جستجوی تقویت روابط اقتصادی خود و افزایش نفوذ خویش در اقتصاد جهانی هستند.
2. تقویت حکومتداری اقتصادی جهانی: کشورهای بریکس باور دارند که ساختارهای موجود حکومتداری اقتصادی جهانی، مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، به نفع کشورهای توسعه یافته مغرضانه هستند. آنها در صدد اصلاح این نهادها هستند تا آنها بیشتر نماینده و پاسخگو به نیازهای کشورهای در حال توسعه باشند.
3. افزایش همکاری در مورد چالش های جهانی: کشور های بریکس میدانند که بسیاری از چالش های جهانی، مانند فقر، تروریزم، و تغییر اقلیم، نیاز به عمل جمعی دارد. آنها در جستجوی افزایش همکاری خود در رسیدگی به این چالش ها و بازی کردن نقش بیشتر در شکل دادن پالیسی های جهانی هستند.
4. ترویج یک جهان چند قطبی تر: کشورهای بریکس باور دارند که در نظم فعلی جهانی، اکثرا قدرت های غربی تسلط دارد که نیاز به یک جهان چند قطبی تر موجود می باشد. آنها در جستجوی ترویج یک سیستم جهانی عادلانه تر و متوازن تر هستند که منعکس کننده منافع تمام کشور ها، به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد.
نفوذ جیوپولیتیکی:
نفوذ فزاینده ژئوپولیتیک کشورهای بریکس نیز تأثیر مثبتی بر اقتصاد جهانی داشته است. طوریکه این ملت ها منحیث بازیگران مهم در صحنه جهانی ظهور کرده اند، آنها بشکل فزاینده پروسه های تصمیم گیری بین المللی را شکل داده اند. کشورهای بریکس از طریق صدای جمعی خود، از سیاست هایی حمایت کرده اند که عدالت اقتصادی، توسعه پایدار و چند جانبه گرایی را ترویج می کند. این نفوذ به ایجاد یک سیستم اقتصادی جهانی فراگیرتر و عادلانه تر کمک کرده است که نه تنها اعضای بریکس بلکه جامعه جهانی وسیعتر را نیز بهره مند می سازد.
نفوذ اقتصادی بریکس:
نفوذ اقتصادی بریکس غیرقابل انکار است. این کشورها رشد سریع اقتصادی را تجربه کرده اند و به بازیگران کلیدی در تجارت و سرمایه گذاری جهانی تبدیل شده اند. چین، به ویژه، به عنوان یک نیروی بزرگ اقتصادی ظهور کرده است که صنعتی شدن و نوآوری را پیش می برد. وزن اقتصادی جمعی بریکس منجر به افزایش سرمایه گذاری و همکاری میان کشورهای عضو شده است که ادغام منطقه ای و تنوع اقتصادی را تقویت می کند. علاوه بر این، بریکس نظم اقتصادی موجود جهانی را به چالش کشیده است و از یک سیستم عادلانه تر و فراگیر تر که منعکس کننده منافع اقتصادهای نوظهور باشد، حمایت کرده است.
با این حال طوریکه بریکس برای رشد همه جانبه خود ادامه می دهد ، این احتمال وجود دارد که تاثیر مثبت آن بالای اقتصاد جهانی ادامه یابد و به یک اقتصاد جهانی مرفه تر و با ثبات تر برای همه کمک کند.
دیدگاه