آمار قربانیان حوادث و جرایم از شروع سال روان میلادی تا اکنون
قربانیان جنگ و انفجار قتل و ترور حوادث غیر مترقبه خودکشی بازداشت زنان شکنجه و مجازات علنی
516 528 1608 87 172 997

نویسنده: فاطمه قریشی

داستان خدیجه، زنی از افغانستان، داستانی است دردناک از مبارزه و بقا.

 خدیجه که قبلاً زندگی آرام و مستقری داشت، ناگهان به یک زندگی پر از مشکلات و ناامیدی مواجه می شود.

خدیجه دو تا فرزند دارد یک دختر به نام رخشانه و یک پسر به نام حشمت الله. خدیجه شوهرش را در یک حادثه انتحاری که توسط طالبان طراحی شده بود از دست داد. خدیجه بعد از فوت شوهرش ناگزیر شد به دنبال یک کار برای امرار معاش خود باشد تا اینکه در مربوطات وزارت داخله به حیث پولیس استخدام شد. هنوز چند ماه از اجرای وظیفه اش نگذشته بود که طالبان کنترول قدرت را به دست گرفت. خدیجه پس از آمدن طالبان وظیفه‌اش را از دست داد و باز هم درد بی کاری روی شانه اش افزوده شد.

او، که همیشه به دنبال راهی برای تامین نیازهای خود بود، تصمیم گرفت تمام زیورآلات خود را بفروشد و با پول به دست آمده، یک آرایشگاه ایجاد کند. او امیدوار بود که بتواند از طریق این آرایشگاه، امرار معاش خود و دو فرزند خویش را تامین کند.

اما طالبان، بعد از چند ماه حکمرانی، تصمیم گرفتند که آرایشگاه‌ها را ببندند. خدیجه که تمام امیدهایش را به این آرایشگاه بسته بود، دوباره بیکار و بی‌امید شد.

پس از مدت ها جستجو و تلاش، او سرانجام توانست در خانه‌ای به عنوان پرستار یک زن بیمار استخدام شود. او به امید بهتر شدن زندگی‌اش، سه روز نخست را با شوق و خوشحالی به کار جدید اش رفت. اما در روز چهارم، طالبان او را به جرم نداشتن محرم شرعی مورد بازجویی قرار داده و اجازه نداد که به وظیفه اش برود.

خدیجه هر راه ممکن را جستجو کرد ولی نتوانست به کار جدیدش برسد زیرا ایست بازرسی طالبان در نزدیکی محل کار جدیدش بود و از هر راه ممکن که می آمد جنگجویان طالبان وی را شناسایی کرده و با رفتار خشن دوبار بر می گرداند.

طالبان به خدیجه هشدار داد که دیگر بدون محرم شرعی از خانه خود بیرون نیاید. خدیجه، که گزینه دیگری نداشت، مجبور شد که به گدایی شروع کند. او چند روز به حیث گدا در جاده ها از رهگذران طلب کمک می کرد که روزی ناگهانی گروه طالبان او را بازداشت می کند و به جرم زنان گدا و بی سرپرست به مکان نامعلومی منتقل می کند.

خدیجه پس از دور روز زندانی از سوی طالبان رها می شود و....

توئیت

دیدگاه

دیدگاه شما چیست؟

تصویر زیر تبلیغاتی است

تصویر زیر تبلیغاتی است